(◡‿◡✿) صهبا (◡‿◡✿) صهبا ، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 23 روز سن داره

(✿◠‿◠) صهبا دختر من (◡‿◡✿)

یازده ماهگی ات مبارک

1390/5/19 2:14
862 بازدید
اشتراک گذاری

 

          

Baby picture for facebook

صهبا جان یازده ماهگی ات مبارک

 

 

 

یازده ماهه شدم!

دیگه شمارش معکوس شروع شده واسه اولین سالگرد تولد من..

30.. بیست و نه.. 28.. بیست و هفت.. 26.. بیست و 5 ...

 وزنم در آستانه ی ورود به یازده ماهگی:  800 گرم و قدم  65سانتیمتر است.

 بیش از پیش وابسته ی مامان هستم و مثل یک جوجه اردک کوچک، از این اتاق به آن اتاق و هال به آشپزخانه، دایم در پی ِ مامانم روانم! 

زباندوست دارم از غذایی بخورم که مامان و بابا و صدرا دارند می خورند. 

مامانم می خواست عکس هاموبزاره ولی نمی دونم چرا آپلود نمی شد حالا قول داده در اولین فرصت برام بزاره منتظر باشید

 

هورابه هر جا بخواهم سرک می کشم و هیچ جا برایم نرفتنی و ندیدنی و دست نیافتنی نیست!

ابلهاول که اومده بودم به این دنیا دندون نداشتم ولی الان 4 تا دارم و قراره 2 تا دیگه هم بهشون اضافه بشه. تازه هم با این 4 تا دندونم صدرا را رو خوب گاز می گیرم . به به چه خوشمزه است.

عینک در اولین فرصتی که پیدا می کنم می رم سریع سراغ کنترل ها چه کیفی می ده خوردن اونها بعدش هم پرت کردنشون.

نیشخند دشمن سرسخت تلفنم فقط یه تلفن ببینم می دونم باهاش چی کار کنم الکی همش شماره می گیرم .

دلقک خواب میزهای خونه از دست من در امان نیستند آخه با دستهای کوچولوم روشون می زنم چه حالی می ده همزمان هم برای خودم آواز می خونم.

چشمک راستی عشق کشوهای کمد رو دارم چه حالی می ده لباس های توش رو خالی کنم.

خنده به جاش هر چی بالش و کوسن داریم رو پیش پیش می کنم تا لالا شن! 

 

هیپنوتیزم صبح هم به محض بلند شدن مامان چشمامو باز می کنم! نمیذارم مامانم دست به سیاه و سفید بزنه..همش غر می زنم تامامانم منو بغل کنه.

ساکت قهر به دلیل اینکه زمان درآوردن دندونا که لثه هام خیلی میخارید و هی هر چی دم دستم بود رو گاز میزدم! گاهی اوقات هم دستهای داداش رو گاز می گیرم خیلی حال می ده.خوشمزه 

 

ابله ایستادن بی تکیه را یکبار به طور اتفاقی برای دو ثانیه امتحان کردم، با اینکه زمین نیافتادم ولی ترسیدم و دیگر نایستادم. یه ماهی می شه دارم تمرین می کنم چیز جالبیه . تازه هم باید همه منو تشویق کنند. چه حالی می ده.

در ضمن عـــــبغل ـــــاشق صدراجونم هستم  چشمک

چشم علاقه ی زیادی به کنترل ،موبایل و همچنین تلفن دارم

قهقههنمی گذارم مامن و بابام پشت کامپیوتر بشینن و کار کنن کلی می رم زیر پاهاشون گریه الکی می کنم تا منو بردارن و آخرسر می رم تمام کارهاشون را پاک می کنم چه حالی داره

منتظر زبان نمی زارم صدرا ایکس باکس بازی کنه. سریع میرم سی دی هاشو میرزم یا می جلوش می ایستم و موهاشو می کشم.(مردم آزاری چه حالی میده)

 یول  به کتاب خوندن علاقه مند شدم و همش میرم کتابخانه رو بهم میزنم و صدرا میاد جمعشون می کنه .

کارتون {shaun the sheep} رو خیلی دوست دارم و محـــــــــو تماشاش میشم.

 راستی اخبار و بی بی سی هم دوست دارم مخصوصا اهنگش روهر جا باشم سریع خودم رو به تلویزیون می رسونم و میخکوب می شم.

 

 راستی این چند روز هوا هم خیلی خوب شده همش بارون میاد و من خیلی دوست دارم برم زیر بارون دنیا رو ببین چی شده اخه مردادماه هم اینقدر بارون میاد مامانم دو سه روزه کاپشن تنم می کنه می گه سرما می خورم. آخه کی تو تابستون کاپشن پوشیده؟!!!!!!!!!!!!!

ولی خدایی هوا سرده ها وقتی کاپشن می پوشم کلی گرمم می شه.

 

 

 

 

 تازه هم یه ماه دیگه تولدمه نمی دونم مامان و بابا و صدرا قراره برام چیکار کنن باید منتظر بمونم اگه شما هم نظری برای تولدم دارید بهم بگید خوشحال می شم

 

 فعلا

بای بای 

بزودی بر می گردم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

shima
22 مرداد 90 1:19
11 mahegit mobarak khale joooni


مرسی خاله جون
مامان پارسا
31 مرداد 90 7:45
دوباره سلام
پیشاپیش تولدت مباااااااارک باشه عزیزم
من عاشق اسمتم و واقعاًاین زیبا و با معنا برازنده ی دخمل گلی مثل تو هست
انشالله که 120 ساله بشی و در لحظه لحظه ی زندگشت موفق باشی و شادکام



مرسی عزیزم