(◡‿◡✿) صهبا (◡‿◡✿) صهبا ، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 20 روز سن داره

(✿◠‿◠) صهبا دختر من (◡‿◡✿)

عکس جالب از دعوای گنجشک‌ها

یکی از زیباترین صحنه های طبیعی که تو عمرم دیدم ،همینه از ته دل خندیدم دقت کنید نکته هاشو پیدا کنید 1 - یکی که با نامردی یکی دیگه رو از گردن گرفته و تا میخوره می زنه 2 - نکته دوم اینکه همشون نرن (این یه خصلت مردونست تا دعوا میشه همه جمع میشن) 3 - یکی از اونایی که از همه به دعوا نزدیکتره چند بار خواست بیاد کمک و نشد 4 - تا افتادن پایین همه با دو جمع شدن رو لبه تا ببینن تهش چی شده 5 - اون احمقی که لبه بود کلا به دعوا نگاه هم نکرد حتی وقتی که بقیه جمع شدن اون خودشو کشید کنار 6 - اون شومپیت هم که از همه عقب تر بود از بس تنبله نکرد بره ببینه ، فقط یکم قد بلندی کرد 7 - هر کدوم از این گنجشکها شما رو یاد چه کسایی میندازه؟ ...
11 تير 1391

ماما جییییییییییییییییش

الان حدود یک هفته است که صهبا خانوم دیگه با پوشک خداحافظی کرده . دقیقا روز شنبه بود که صهبا از خواب بیدار شد و دیدم خودش پمپرز رو در آورده , بهش گفتم چرا این کار رو کردی؟ با همون زبان بچه گانه بهم گفت مامان......نیخواهم.......دوش ندارم.......اَ‌.....اَ بعدش گفت: مامان جیش و خودش به طرف حمام که صندلی آموزشی بود رفت و نشست توش و به همین راحتی با دنیای پمپرزی خداحافظی کرد. عزیزم قربونت برم که برای از پوشک و گرفتن اینقدر خوب همکاری کردی که اصلا باورم نمی شه به این راحتی از پمپرز خداحافظی کردی. امروز هم رفتیم بیون حدود ٤٠ دقیقه به راحتی جیشت رو نگه داشتی با اینکه بهت گفتم اگه جیش داری به بابا می گم...
2 تير 1391

صهبای دیگه 21 ماهش شده

روزها دارن می گذرنو روز به روز داری بامزه تر و شیرین تر می شی عزیزم . الان دقیقا 21 ماه است که کنار ما هستی . به راحتی جملاتی برزبان می آوری و شعرهای بامزه برای ما می خونی و هنوز که شیطون و بازیگوشی. طوری که اگر کمی ازت غافل بشیم در و دیوار خونه از دست نقاشی هایت در امان نیستند و با یک چشم بر هم زدن روی میز هستی و خودت را با تلاش فراوان به سمت اپن آشپزخانه می رسانی و ..... الان تا 3 می شماری, در مورد کارهای خونه نظر می دی و نسبتا کنترل خونه را بدست گرفتی و بیچاره صدرا هم مجبوره با سازت برقصه. گفتم رقص, باید بگم کلی رقاص شدی و در هر موقعیتی برای خودت می خونی و میرقصی عزیزم.     ...
19 خرداد 1391

روزمره گی با صهبا

بابای صهبا: سلام صهبا: سیام بابای صهبا:خوبی صهبا: میسی بابای صهبا: چه خبرا؟؟ صهبا :‌ هیچی :)   صدرا: صهــــــــــــبا صهبا: جانم, عژیـــــــــــژم ( می دود به طرف صدرا)....... چیه؟ صدرا: صهبا کنترل و بده صهبا: بیگیر, من بـــــــده به به صدرا: چی می بینی صهبا: نانای صدرا: عروسکات کو صهبا: می دود سمت اتاق با بره ناقلا و خرسی میاد........دادا بیا صدرا :‌چیکار کنم صهبا: میره حوله یا دستمال برمی داره می ده به صدرا و می گه: لالا ....... هاپو لالا.......بع لالا...... من:‌صهبا صهبا: چی شده, مـــــــــــــن من: بیا خوراکی . بیسکویت یک عددد بهش می دم صهبا: میسی....... می ره و نرفته ب...
16 خرداد 1391

❤❤¸.•*•☆ روز پدر مبارک ❤❤¸.•*•☆

            پدر جان نگاهت معدن مهر و صفاست و نام تو بهترین سرود زندگیست .   روزت مبارک پدر عزیزم   بابا جون دوستت دارم به اندازه تمام دنیا , می دونی همه باباهاشون رو دوست دارند ولی من می خواهم بهت بگم که من عاشقت هستم. آره می خواهم داد بزنم و بگم بابا عاشقتم.   پدر يعني : محبت ، دوست ، همراز   پدر يعني : ترانه ، عشق ، آواز   پدر يعني : صبوري ، استقامت   تلاش و كوشش و معيار طاقت   پدر يعني : مروت ، مرد خانه   پدر يع...
16 خرداد 1391