(◡‿◡✿) صهبا (◡‿◡✿) صهبا ، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 24 روز سن داره

(✿◠‿◠) صهبا دختر من (◡‿◡✿)

وقتی بچه بودم

  بچه که بودم اغوش مادرم را دوست داشتم"چون انجا بهترین مکان برای من بود. بچه که بودم پول را اصلا نمیشناختم. بچه که بودم چیزی به نام فردا را نمیشناختم. بچه که بودم فکر میکردم فقط یک حرف است ان هم حرف راست. ... بچه که بودم تنهااز یک چیز بیزار بودم ان هم دادوفریادبود. بچه که بودم قهرهایم فقط یک دقیقه طول میکشید. بچه که بودم فقط عاشق بودم و از همه چیز لذت میبردم. بچه که بودم گریه های من کوتاه بود وخنده هایم بلند حالا که بزرگ شدم میبینم دنیای بچگی چه سرمایه بزرگی بوده .. ...
9 خرداد 1391

تو خودت نمره بیستی

شیرین عسلم دیگه 20 ماهت شده . حالا کارهایی میکنی و حرفایی می زنی که تحسین برانگیزه  .می خوام بدونی که چقدر دوستت داریم و بهت افتخار می کنیم.   کلی شیرین زبونی می کنی , الان دیگه نسبتا می تونی چندتا جمله را به زبان بیاوری و دیگر اینکه دایره لغاتت هم گسترده تر شده است. صهبای گلم الان بیشتر فکرت به صدرا می باشه بطور مثال وقتی موقع غذا می شه قبل از اینکه غذات رو بخوری به صدرا می گی بخور. قربونت بشم که اینقدر مهربونی همش هم دنبال بابات را می افتی و هر وقت که چیزی رو فراموش می کنه می ری براش میاری . علاقه زیادی به انداختن سفره داری. ما به خاطر جنابعالی که موقع غذا خوردن می رفتی روی میز و اصلا قبول نمی کنی روی صندلی ات ب...
28 ارديبهشت 1391

عکسهای صدرا

اینها عکسهای صدرای گل منه که برای تبلیغ شرکت سرزمین شاد به عنوان مانکن انتخاب شد. نتوانستم کل عکسها را رو بگیرم بیشتر کار فیلم برداری شده برای تیزر تبلیغاتی ولی خدا رو شکر تونستم عکساسشون رو پیدا کنم و به طور موقت چندتا عکس از صدرا بگیرم. قرار شده باز هم اگر عکسی داشت برام بفرسته ...
28 ارديبهشت 1391

گفتـگوهای کـودکـانه با خـدا

خدای عزیز! به جای اینکه بگذاری مردم بمیرند و مجبور باشی آدمای جدید بیافرینی، چرا کسانی را که هستند، حفظ نمی‌کنی؟ ... خدای عزیز! شاید هابیل و قابیل اگر هر کدام یک اتاق جداگانه داشتند همدیگر را نمی‌کشتند، در مورد من و برادرم که مؤثر بوده. خدای عزیز! اگر یکشنبه، مرا توی کلیسا تماشا کنی، کفش‌های جدیدم رو بهت نشون میدم. خدای عزیز! شرط می‌بندم خیلی برایت سخت است که همه آدم‌های روی زمین رو دوست داشته باشی. فقط چهار نفر عضو خانواده من هستند ولی من هرگز نمی‌توانم همچین کاری کنم. خدای عزیز! در مدرسه به ما گفته‌اند که تو چکار می‌کنی، اگر تو بری تعطیلات، چه کسی کارهایت را انجام می‌دهد؟ خدای عزیز! ...
25 ارديبهشت 1391

25 اردیبهشت بزرگداشت فردوسی بزرگ

بسی رنج بردم دراین سال سی عجم زنده کردم بدین پارسی درجهت گرامیداشت یکی از جاودانه ترین میراث ایرانیان ، شاهنامه فردوسی ... خداوندگار سخن ، باشد در 25 اردیبهشت هر سال که نام فردوسی بزرگ بر روی آن است ، از این بزرگمرد ایران زمین جاودانه تر از همیشه پاسبانی شود... حکیم ابوالقاسم فردوسی» در سال 329 هجری در «طبران» طوس به دنیا آمد. پدرش از دهقانان طوس بود كه ثروت و موقعیت قابل توجهی داشت. فردوسي در جوانی با درآمدی که از املاک پدرش به دست مي آورد، به کسی محتاج نبود؛ اما بتدريج، آن اموال را از دست داد و به تهیدستی گرفتار شد. وي از همان زمان كه به كسب علم و دانش مي پرداخت، به خواندن داستان هم علاقه مند شد و...
25 ارديبهشت 1391

مادر روزت مبارک

مادر روزت مبارک البته با کمی تاخیر. مادر مادر مادر تکرارت زیباست .   من فکر می کنم که هر روز روز مادره و این روز پررنگ تر از روزهای دیگر شده . در کل این روز زیبا و دوست داشتنی را به تمام مادران عزیز تبریک می گویم. تبریک بر همه زنان و دخترانی که می اندیشند و با فکر کردن خود صحه بر هستن خود می گذارند و از هیچ تلاشی برای اثبات بودن خود دریغ ندارند و در حد توان سعی در بر داشتن گامی مثبت در جهت ساختن دنیای خود و اطرافیانشان دارند چرا که معتقدند با ساختن خود است که می توانند جامعه خویش را آباد کند ... تبریک ویژه به ان دسته از زنان سرز ... مینم که در مناطق محروم و مرزی ار سختی ها و مصائب فرصت و بستری را برای خ...
25 ارديبهشت 1391

صهبا موشی مریض شده

چقدر بده این فرشته های ناز مریض می شن. دخترم عزیزم حالت خوب بشه مامانی الان دو روزه صهبا تب داره نمی دونم سرما خورده یا برای دندونشه. کلی فکرم رو در گیر کرده . نانازی اصلا لب به غذا نمیزنه شیر هم که می خوره حالش بد می شه. امروز صدرا برای همدردی با خواهرش مونده خونه شاید بتونه باهاش بازی کنه لااقل یه چیزی بخوری عزیزم. فدی اون صبوریت بشم م گلم با اینکه حال نداری میری یه گوشه سرت رو می گیری و مثل بچه گربه ناله می کنی. خدا جون صهبا خوب بشه . بازم شیطونی کنه. جدیدا خیلی کارات بامزه شدی عسلم. الان کلی  کلمات را به خوبی بلدی و جالب ترین کاری که می کنی بدون کمک ما لب تاپ رو روشن می کنی و میری تو اینترنت:)) موبایل من و بابا رو ...
13 ارديبهشت 1391

کوتاه کردن موهای صهبا

این بار برای دومین باره صهبا موهاشو کوتاه می کنه . بار اول که کوتاه کرد خیلی چهره اش تغییر کرد و کلی همه و حتی خودم از اینکه موهاشو کوتاه کرده بود م خیلی راضی بودند ولی متاسفانه این بار مثلا به قول خودم صهبا رو بردم یک آرایشگاه خیلی امروزی که با بهترین متدها کار می کنه و کلی تو رشت ازش تعریف شنیده بودم   ولی همیشه اون چیزی که تعریفش رو زیاد می کنند تو زرد از کار در میاد و این بار برخلاف بار اول موهای صهبا رو خیلی بد کوتاه کرد طوری داشت گریه ام می گرفت و متاسفانه اون خانم آؤایشگر هم اصلا  اشتباه خودش رو قبول نمی کرد. آخه من بهش گفته بودم موهای صهبا رو مصری فانتزی بزنه متاسفانه این خانم موهای صهبا رو پسرانه که اصلا نمیشه اسمی براش...
10 ارديبهشت 1391