ما دیگه 8 ماهمون شده
صهبا جان 8 ماهگی ات مبارک
امروز ١٨ اردیبهشته و صهبا خانومی هم به سلامتی رفته توی ٨ ماه. چقدر زود گذشت با اینکه خیلی سخت بود ولی خدا شکر به سلامتی گذشت.صهبا خانومی متاسفانه سرمای بدی خورده باید بگم داداش صدراش هم همینطور و کار من خیلی زیاد شده و دخترکم نتونستم زیاد بیام به اینجا سر بزنم .
ولی باید بگم که دیگه داری برای خودت خانومی می شی ها.
جدیدا ارتباط برقرار کردن باهات خیلی خوب شده بابا و مامان رو می تونی خوب صدا بزنی گرسنه که می شی می ری سمت آشپزخانه و وقتی که کار خرابی می کنی می دونی که باید بری کجا...........
خلاصه که بگم کلی خانوم شدی برای خودت فقط اگه یه کم گریه هاتو کم کنی خیلی عالی تر می شد آخه مامانی رو اصلا نمی زاری که به کارهاش برسه و همش سراغ مامانت رو می گیری و گریه می کنی مامانی باید بزاره خانومی بخوابه و بعد به کارهاش برسه ولی متاسفانه اونجا هم مشکل داره آقا صدرا هم کمی شیطون شده و خیلی اون هم شیطونی می کنه خلاصه بگم که خیلی خیلی روزگار رو سخت کرده اید برای مامانتون. ولی با این حال کوچولوهای شیطون دوستتون دارم.
راستی امروز یه کوچولو دندونت اومده بیرون داره به ما می گه سلام
باید برات آش دندونی درست کنم. اگه وقت کنم پنجشنبه حتما این کار رو می کنم باید بگم که خیلی دوستتون دارم.
تازگی هم یاد گرفتی به کمک مبل بیاستی ولی بعدش نمی تونی بشنی و کلی گریه می کنی که کمکت کنیم فکر می کنم که امکان داره به زودی راه بیافتی . موفق باشی کوچولو