(◡‿◡✿) صهبا (◡‿◡✿) صهبا ، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 19 روز سن داره

(✿◠‿◠) صهبا دختر من (◡‿◡✿)

صهبای دیگه 21 ماهش شده

روزها دارن می گذرنو روز به روز داری بامزه تر و شیرین تر می شی عزیزم . الان دقیقا 21 ماه است که کنار ما هستی . به راحتی جملاتی برزبان می آوری و شعرهای بامزه برای ما می خونی و هنوز که شیطون و بازیگوشی. طوری که اگر کمی ازت غافل بشیم در و دیوار خونه از دست نقاشی هایت در امان نیستند و با یک چشم بر هم زدن روی میز هستی و خودت را با تلاش فراوان به سمت اپن آشپزخانه می رسانی و ..... الان تا 3 می شماری, در مورد کارهای خونه نظر می دی و نسبتا کنترل خونه را بدست گرفتی و بیچاره صدرا هم مجبوره با سازت برقصه. گفتم رقص, باید بگم کلی رقاص شدی و در هر موقعیتی برای خودت می خونی و میرقصی عزیزم.     ...
19 خرداد 1391

روزمره گی با صهبا

بابای صهبا: سلام صهبا: سیام بابای صهبا:خوبی صهبا: میسی بابای صهبا: چه خبرا؟؟ صهبا :‌ هیچی :)   صدرا: صهــــــــــــبا صهبا: جانم, عژیـــــــــــژم ( می دود به طرف صدرا)....... چیه؟ صدرا: صهبا کنترل و بده صهبا: بیگیر, من بـــــــده به به صدرا: چی می بینی صهبا: نانای صدرا: عروسکات کو صهبا: می دود سمت اتاق با بره ناقلا و خرسی میاد........دادا بیا صدرا :‌چیکار کنم صهبا: میره حوله یا دستمال برمی داره می ده به صدرا و می گه: لالا ....... هاپو لالا.......بع لالا...... من:‌صهبا صهبا: چی شده, مـــــــــــــن من: بیا خوراکی . بیسکویت یک عددد بهش می دم صهبا: میسی....... می ره و نرفته ب...
16 خرداد 1391

❤❤¸.•*•☆ روز پدر مبارک ❤❤¸.•*•☆

            پدر جان نگاهت معدن مهر و صفاست و نام تو بهترین سرود زندگیست .   روزت مبارک پدر عزیزم   بابا جون دوستت دارم به اندازه تمام دنیا , می دونی همه باباهاشون رو دوست دارند ولی من می خواهم بهت بگم که من عاشقت هستم. آره می خواهم داد بزنم و بگم بابا عاشقتم.   پدر يعني : محبت ، دوست ، همراز   پدر يعني : ترانه ، عشق ، آواز   پدر يعني : صبوري ، استقامت   تلاش و كوشش و معيار طاقت   پدر يعني : مروت ، مرد خانه   پدر يع...
16 خرداد 1391

وقتی بچه بودم

  بچه که بودم اغوش مادرم را دوست داشتم"چون انجا بهترین مکان برای من بود. بچه که بودم پول را اصلا نمیشناختم. بچه که بودم چیزی به نام فردا را نمیشناختم. بچه که بودم فکر میکردم فقط یک حرف است ان هم حرف راست. ... بچه که بودم تنهااز یک چیز بیزار بودم ان هم دادوفریادبود. بچه که بودم قهرهایم فقط یک دقیقه طول میکشید. بچه که بودم فقط عاشق بودم و از همه چیز لذت میبردم. بچه که بودم گریه های من کوتاه بود وخنده هایم بلند حالا که بزرگ شدم میبینم دنیای بچگی چه سرمایه بزرگی بوده .. ...
9 خرداد 1391
1